به سلامتي پسري كه بخاطر عشقش عرق ميخوره
و
عشقش تو بغل يكي ديگه عرق ميكنه
كاش تلخي زندگي كمي الكل داشت
شايد مستمان ميكرد و درد را نمي فهميديم...
هرگز نخواهم كوبيد!بگذار هميشه بسته بماند،دري كه پشتش تو نيستي
میخواهى بروى؟
نرو…
بمان…
میشکنم…
خرد میشوم…
کم می آورم…
پس بگذار بند کفشهایت را هم من ببندم…
تو همیشه سربلندباش!!
امروز دلم میخواد فقط بگم:
.
.
.
دوست دارم،دوست داشتم،دوست خواهم داشت برای همیشه
همین
حالا که رفته اى ساعت هاست به این مى اندیشم که چرا هنوز زنده ام؟!
مگرنگفته بودم که بى تو میمیرم. خدا یادش رفته مرا بکشد یا تو قرار است برگردى،؟
صدایم میزد : ”گلم” !
گلی بودم در باغچه ی دلش، اما…
او باغبان عاشقی نبود،
گاهی سر میزد و دل میبرد،
سالها بعددانستم که من تنها نبودم،او باغبان گل های زیادی بود!
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
چه چيز در اين جهــــان...غريبانه تر اززني استــــ ...كه تنهـــــــايي اش را بغل ميكند
و ميپوسد...
اما..
حاضر نيست ديگر...
كسي را دوست داشته باشد...
من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم.....
وچه ساده منودورانداختی.......
مسئله نبودنت خیلی سخت شده
من فقط بابودنت تمرین کرده بودم
نبودنت روهنوزیادنگرفتم
چطورتومستی ازم امتحان بگیری.............!!!!!
بایدکه مهربان بودباید که عشق ورزید,زیراکه زنده بودن هرلحظه ا
امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
عشقی که ساده به دست بیاد ساده هم از دست میره!اما اگه عاشق کسی شدین که سخت بهش میرسین پای این عشق بمونین چون ارزششو داره. از بین هم نمیره!
جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم...
همانطور که من و تو را آشـــنا کرد...
تــو شدی خـــاطره ســـاز...
من شدم خــــاطره باز...
لعنت به تو ای دل
که همیشه جائی جا می مانی
که تو را نمی خواهند…!!
جـــور میکند خـــدا دَر و تخته را با هم...
همانطور که من و تو را آشـــنا کرد...
تــو شدی خـــاطره ســـاز...
من شدم خــــاطره باز...
صبحی که به جای عـــشق با یک سیگـــار شروع شود.....
یک شروع دوبـــــاره نیست.......
امتداد پایان اســــــت......
برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد......
سیگار روشن کردن مثل روشن کردن تلویزیون برای دیدن خاطراته ، با هر کامی که میگیری فقط کانالشو عوض میکنی . . .
" غریبی ام " را باور کرده ام! دیگر او را با خود میبرم و دوستش دارم، از این مردمان که بودنم را نمی دیدند دور باید شد، دیر فهمیدم اما دور میشوم...
ویــــــــژه امــــیـــــر.....
دیـشـب خـدا آهـسـتـه درِ گـوشـم گـفـت:
دیــــــگـــــه بـــَـســــــه...
بـاران از اشــک هــایــت خــجــالــت مـی کــشــد..
خداوندا!عزیزم را تو یاری کن, پناهش باش و در حقش تو کاری کن, الهی هر چه میخواهد نصیبش کن, خدایا بر لبش لبخند جاری کن.
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
صبحی که شروعش با توست،خورشید دیگر اضافیست!!!!
بیا و عاشقانه سلام کن
و بعد برای همیشه برو ...
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی...
دوست داشتنهای موقتی...
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام ...
دیگروقت آن رسیده
که برپشت بام خانه ی دوست
درشیپوردلدادگی بدمم
ودیوانگی ام را بافریاد به گوش همه برسانم
زنجیرهارا پاره کنم
حصارهارابشکنم
وفریادبزنم
هرچه باداباد!
فقط باش….
همین که هستی کافیست…!
دور از من…..!
بدون من….!
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟!
نباشد!!!
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین….
یکی دلش به صد دل بنده
یکی صد دل به یکی میبنده
یکی یه دل به یه دل میبنده و تا آخر پایبنده
یکی دل به هیچکی نمیبنده
یکی نمیدونه دلش به کی بنده
یکی هر بار به یکی دل میبنده
یکی دل میبنده تا بخنده
یکی هم مثه من دلش آکبند مونده نمی دونه به کی دل ببنده!!
میخواهى بروى؟
نرو…
بمان…
میشکنم…
خرد میشوم…
کم می آورم…
پس بگذار بند کفشهایت را هم من ببندم…
تو همیشه سربلندباش!!
امروز دلم میخواد فقط بگم:
.
.
.
دوست دارم،دوست داشتم،دوست خواهم داشت برای همیشه
همین
صدایم میزد : ”گلم” !
گلی بودم در باغچه ی دلش، اما…
او باغبان عاشقی نبود،
گاهی سر میزد و دل میبرد،
سالها بعددانستم که من تنها نبودم،او باغبان گل های زیادی بود!
حالا که رفته اى ساعت هاست به این مى اندیشم که چرا هنوز زنده ام؟!
مگرنگفته بودم که بى تو میمیرم. خدا یادش رفته مرا بکشد یا تو قرار است برگردى،؟
چه شـباهـت متـفـاوتی بـین ماسـت…!!!
تـو دل شـکـسـتـه ای ،من دلــشــکـسـتـه ام ...!
روی دیوار
روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو
چشــــم می کشم و دهانی که بخندد
به این همه تنهایی و انتـــظار ...
این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ
و تکه ذغالی که خطــــ می کشد
نیامدنتـــــــــ را ...
چه چيز در اين جهــــان...غريبانه تر اززني استــــ ...كه تنهـــــــايي اش را بغل ميكند
و ميپوسد...
اما..
حاضر نيست ديگر...
كسي را دوست داشته باشد...
من لیموشیرین زندگی توبودم
تموم شیرینی های زندگیموبه تودادم
اماچه زودتلخ شدم.....
وچه ساده منودورانداختی.......
مسئله نبودنت خیلی سخت شده
من فقط بابودنت تمرین کرده بودم
نبودنت روهنوزیادنگرفتم
چطورتومستی ازم امتحان بگیری.............!!!!!
عشقی که ساده به دست بیاد ساده هم از دست میره!اما اگه عاشق کسی شدین که سخت بهش میرسین پای این عشق بمونین چون ارزششو داره. از بین هم نمیره!
بایدکه مهربان بودباید که عشق ورزید,زیراکه زنده بودن هرلحظه احتمالیست
امشب
دیوانگى در من بالا زده!
نه سکوت
نه موسیقى
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
تعداد صفحات : 15
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
نظرتون در مورد وبم چیه؟؟؟؟؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی