رفتم توالت عمومی خیلیم شلوغ بود صف بسته بودن همه قیافه هام تحت فشار این شکلی یه یارو ام نشسته بود ورودی توالت پول میگرفت...
آقا ما بعد چند دقیقه رفتیم خیلی خجسته کارمون کردیم اومدیم بیرون دیدم یارو که نشسته بود جلو در چپ چپ نگاه میکنه که پول بدم ...گفتم : عموووووو پول باس بدم ؟
گفت :پ من اینجا نشستم آفتاب میگیرم ؟
گفتم : عجب !! پ حاجی خیلی ببخشیدااااا بی ادبی نباشه من شاشیدم وسطاشم از دسم در رفت دو تام گوزیدم حساب ما چقد میشه ؟ ...
اقا ییهووووووو کل توالت به حالت انفجار در اومد یارو مونده بود بخنده یا با دمپایی ابریش بزنه تو دهنم...
گفت : نمیخواد پول بدی فقط بروووو نبینمت
مردم عصاب ندارناااا بد میخواستم حق الناس نشهههههه والااااا بووووو خداااا
اسم : آواره ، شهرت : سرگردان
شغل : عاشق ، آرزو : رسیدن به عشقم
امید : وصال ، تاریخ تولد : باد خزان
وفات : برگ ریزان ، محل تولد : در بغل یار !
هلو چت,نسیم چت,آوین چت,ارداپ,فاز چت,سایه چت,افسون چت,مترسک چت,حدیث چت,پرتال چت,مانلی چت,باحال چت,سیم
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
نظرتون در مورد وبم چیه؟؟؟؟؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی