من و انتظار و کابوس تنهایی .. من و حس اینکه هر لحظه اینجایی
مامانِ دختر خانم ها بخوانند,دختران مامانی,مامان,رابطه مامان و دختر,مشاوره خانواده,کتاب مادر و دختر,ت
چت,چت روم,چت فارسي,چت روم فارسي,چت روم ايراني,چت روم ياهو,چت روم باران,چت روم ققنوس,چت بلاگ,بلاگ چت,
نما,فیسبوک,بیتوته,سرگرمی,سیمرغ,تفریحی,اس ام اس
چتچت,چت روم,چت فارسي,چت روم فارسي,چت روم ايراني,چت روم ياهو,چت روم باران,چت روم ققنوس,چت بلاگ,بلاگ چ
لحظه هایم مـــال تــو ..
بـه قیمت صـفر " تومن"
همین که
"تـــو" کنـــار "مـن" باشی
ثروتمـندترین انساـم ..
تمام دقايق مانده از عمرم
به همراه زيبا ترين بوســــــه های عاشقانه
عیدی است براي تو
نوروز مبارکــــــــ....
زن که باشي ...
عاقبت يک جايي ،يک وقتي...
به قول شازده کوچولو...
دلت اهلي يک نفر مي شود ...
و دلت ،براي نوازش هايش تنگ ميشود ...
حتي براي نوازش نکردنش ...
تو ميماني و دلتنگي ها...
تو مي ماني و قلبي که لحظه هاي ديدار تند تر مي تپد..
سراسيمه مي شوي ،بي دست و پا مي شوي...
دلتنگ مي شوي ،دلواپس مي شوي...
دلبسته مي شوي ؛و مي فهمي...
نمي شود "زن" بود...
و عاشق نبود...
مردم از عطر لباسم می فهمند
معشوق من تویی
از عطر تنم می فهمند
با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام می فهمند که زیر سر تو بوده
دیگر نمی توانم پنهانت کنم
از درخشش نوشته هام می فهمند به تو می نویسم
از شادی قدم هایم، شوق دیدن تو را
از انبوه گل بر لبم بوسهٔ تو را
چه طور می خواهی قصهٔ عا شقانه مان را
از حافظهٔ گنجشکان پاک کنی؟
و قانع شان کنی که خا طرات شان را منتشر نکنند؟
چه زیباســت
که "تـــو" تنها "نیـاز مـن" باشی
و چه عـاشقـانـه است
که "تـــو" تنهـا آرزویــم باشـی
و چه رؤیایـی است
ایـن لحظـه هـای نـــاب عـاشـقـــــــی
و "مــن"
همه زیبایـی عاشقـانـه و رؤیایـی را
فقط بـا "تـــو"
حـس می کنم!
بـه چـشـمـهـایـت بگــو . . .
نـگـاهـم نـڪـنـنـد ...
بـگـو وقـتـے خـیـره ات مـے شـوم
سرشـاטּ بـه ڪـار خـودشـاטּ بـاشـد . . . !
نـه ڪـه فـڪـر ڪـنـے خـجـالـت مـے ڪـشـم هـا . . .
نـه !
وقتی در میان بازوانت اسیر می شوم
حلقه های عشقت را تنگ تر کن
که درین اسارت دوست داشتنی
حتی!!
به رهایی فکر هم نمی کنم
رویاهای تو پر از مهربانی است
رویاهایی شیرین
پر از حس پرواز
و لبریز از عشق...
رویایی که در آن لب هایم
تنها لهجه ی بوسه های تو را می فهمد...
رویاهایی ناب
مثل رویــــای داشتن تـــــــو
کاش در آغوش تو . . می مردم .
تنها جایی که
لحظه هایش آکنده ام می کرد
از فراموشی ی عمیقی
که دردهایم را به تمامی
از یاد می بردم . .
کاش آن لحظه که
تپش قلبهامان یکی می شد
ضربان قلبم را
از کار می توانستم انداخت
تا تنها کنار لالایی ی نبض نفسهای تو
به خوابی ابدی بروم . . .
کاش میان دستهای تو که بودم
ساعتها می ایستادند
و ما
بر خطی ممتد از زمان
تا بی نهایت می رفتیم . .
تا جایی که رسالت انسان بر زمین
به انتها برسد
تا دوباره به هیات آدم و حوا
به سرزمین موعودمان
عروج کنیم.
گفتند اخر هر خنده گریه ست...بهانه ای جور کن تابخندم!!بغض بدی درگلو دارم...
نه اینکه زانو زده باشم!نه...فقط تنهایی سنگین است...!!
ترسم از شبی ست که بیدار شوم...خاطراتت هجوم بیاورند وپاکت سیگارم خالی باشد!!
گرچه سکوت بلند ترین فریاد عالم است...ولی گوشم دیگرطاقت فریاد های تورا ندارد!!کمی بامن حرف بزن!
برای درد هایم نشانه میگذارم...تا یادم بماند کجا دست خدارا نگرفتم!!
خدایا!...امندنش را حیران بنگرم یا رفتنش را مات بمانم؟؟؟باد اورده را باد میبرد...قبول!اما دلم را که باد نیاورده بود؟؟!
همین که قاصدکی را فوت میکنی برای من کافیست!چون عطر نفس های تورا همراه دارد!!
هرچقدر دور باشیم...باز بهم نزدیکیم!!بالا را نگاه کن؟!هردو زیر یک اسمانیم!!!
بی طاقتی عادت ان روزهایت بود...این روزها برای گرفتن خبری از من عجیب صبور شده ای!!
چقد سخته...بابغض نوشتم با خنده خوندی!چقد سخته بسته نگه داشتن لبها وقتی میخوای داد بزنی!
خودکشی بهشت است...وقتی دنیایت جهنم باشد...!!
این چه دوست داشتنی ست؟؟؟وقتی به تعداد حروف دوست داشتن هم...دوستم نداشت!!
برگرد!!تمام دنیا را غافلگیر کن...من حتی با خداهم شرط بسته ام...برگرد!
لعنت به اونی که واسه رفتنش گریه کردم...ولی رفت واسه دوستاش تعریف کرد وخندیدن!!
بعد از مرگم...دلم را جدا خاک کنید!منو دلم هیچگاه ابمان در یک جوی نرفت...
من از مرگ ماهی ها میترسم...وگرنه درد دلم را برای دریا میگفتم!!
خدابا!فکر میکنم در لیست انسان هایت اشتباهی شده...!دیگر طاقت ندارم...نام من که ایوب نیست!!
خدابا...به انان که ادعای عاشقی تورا دارند...بیاموز بزرگترین گناه شکستن دل ادمیان است!!
غصه دیوانه ام کرد...وقتی تو را دست به سینه دیدم!!من تمام راه را برای اغوشت دویده بودم...!
میگوند دلتنگش نباشم...خدای من!انگار به اب میگویند...خیس نباش!
نرگس دلم برات تنگ شده...خدایا؟؟؟سلامتیشو ازتو میخوام...پس مواظبش باش...فقط همین!!
بهشت ،
نه مکانی بعد ِ مرگـــ !
زمانی ست به وسعت ِ زندگی...
که تنم محصور ِ
بازوان ِ توست !
بسته ام
مثل چشمان سياهت
چترم را
...
كه آبرويم را مي خرد !
یلدای من
بی گمان خواب طولانی
چشمهای توست!!!
...
چرا که...
کوتاه ترین روز زندگی ات من بودم!!!
بهشت ،
نه مکانی بعد ِ مرگـــ !
زمانی ست به وسعت ِ زندگی...
که تنم محصور ِ
بازوان ِ توست !
غبطه می خورم ...
به " او "
که بیشتر از من
کنار تو نفس می کشد...!